بدینوسیله من رسما استعفا می دهم از بزرگسالی به کودکی و مسؤلیتهای یک کودک 8 ساله را به عهده می گیرم
می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک رستوران 5 ستاره است . می خواهم فکر کنم که شکلات بهتر از پول است . چون می توانم آن را بخورم می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم و با دوستانم بستنی بخورم . میخواهم درون یک چاله ی آب بازی کنم و بادبادک خودرا در هوا پرواز دهم.می خواهم به گذشته برگردم ، وقتی همه چیز ساده بود ، وقتی داشتم رنگها را ،جدول ضرب و شعرهای کودکانه را یاد می گرفتم ، وقتی نمی دانستم که چه چیزهای را نمی دانم و هیچ اهمیتی هم نمی دادم . می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوب هستند میخواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است ومی خواهم از پیچیدگی های دنیا بی خبر باشم. می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود برگردم ، نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری – خبرهای ناراحت کننده – صورت حساب – جریمه و..
می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم ، به یک کلمه محبت آمیز به – فرشتگان باران و...
من رسما از بزرگ سالی استعفا می دهم
جلال نقدعلی پور
نظرات شما عزیزان: