خانه ی دوست هسته علمی ادبیات دانشگاه مازندران
| ||
|
مدتها بود که آرزوی داشتن ماشین صفر نقره ای را داشتم . همان روزی که مراحل پیشخرید یک دستگاه صفر نقره ای آخرین سیستم تو کمپانی تمام شد، اعلام کردند قرار است طرح زوج و فرد اجرا شود. شش ماه بعد که اتومبیل را تحویل گرفتم جریمه های رانندگی چهار برابر شد . روزی که خواستم برای اولینبار با ماشینم به گردش بروم دیدم هر چهار چرخش را دزد برده. وقتی چرخها را خریدم و بستم، تو تمام خیابانها بخاطر کمبود جای پارک، پارکبان و پارکومتر گذاشتند. چیزی نگذشت که پلیس هم مرا برای پارک دوبله جریمه کرد . یک روز از خیابان فرعی، موتورسواری بی قاعده بیرون آمد و کوبید به گلگیرم. موتوری بیمه نداشت و پاش شکسته بود. دلم سوخت و به خرج خودم، هم او را درمان کردم، هم گلگیر صفر نقره ای را دادم درست کردند . هنوز از ماشینم لذتی نبرده بودم که بنزین سهمیه بندی شد. یک بار هم که برای رفع ریپ زدن موتور ماشین رفتم نمایندگی مجاز، از بابت گارانتی و اداهای دیگر دو روز بی ماشین ماندم. بعد بردم نمایشگاه بفروشمش که یک سوم از قیمتش کم شده بود . فردا، صفر نقره ای را بردم جاده چالوس، کنار دره خلاصش کردم و هل دادم پایین و با موبایلم فیلم گرفتم. چه لذتی داشت وقتی روی پستی بلندیهای شیب دره بالا و پایین می پرید و غلط می خورد. کاپوت و درهایش که کنده شد و مثل برگ کاغذ تو هوا چرخید و افتاد یک طرف، انگار دنیا را به من دادند. آخر هم که ته دره چهار چرخش هوا شد و با صدای قشنگی منفجر شد از خوشحالی بالا و پایین پریدم و به اندازه تمام عمرم لذت بردم . حالا گاهی آن فیلم را برای تفریح و خوشگذرانی نگاه می کنم.
نظرات شما عزیزان: [ چهار شنبه 16 فروردين 1391
] [ 12:45 ] [ amir ] |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |